براساس تعریف صنایعدستی ایران، صنایعدستی ایران مجموعه وسیعی از رشتهها و صنایع بدیع است که با محوریت هنر و ذوق زیباشناختی، خلاقیت اقوام ایرانی و با بهرهگیری و کاربری در زندگی مردم، تولید شده و از قدمتی به تاریخ کهن ایران برخوردار است.
صنایعدستی چه در تعریف بینالمللی و چه در داخل دارای دو وجه زیبایی و کاربردی است که نیاز معنوی و مادی افراد را برطرف میکند و وظیفه حفظ میراثفرهنگی و اجتماعی جوامع را بهعهده دارد. با این حال صنایعدستی بر خلاف گذشته جایگاه و نقش خود را در بازار و زندگی روزمره تا حدودی از دست داده است، که این موضوع میتواند آن را ناشی از تک بعدی شدن آن و به عبارتی توجه صرف به وجه زیبایی دانست (رحمانپور، ۱۳۹۵).
سه دسته صنایعدستی هنری، صنایعدستی هنری مصرفی، صنایعدستی مصرفی وجود دارد:
-
\t
- صنایعدستی هنری: به آن گروه از فرآوردههایی اطلاق میشود که دارای جنبههای هنری و تزیینی بوده و در اکثر موارد مصرف چندانی ندارند، مانند نگارگری، طلاکوبی و فیروزهکوبی. \t
- صنایعدستی هنری مصرفی: به آن گروه از فرآوردههایی اطلاق میشود که ضمن برخورداری از ارزشهای هنری، دارای جنبه مصرفی نیز هستند؛ مانند فرش، گلیم و ظروف شیشهای. \t
- صنایعدستی مصرفی: معمولاً به آن دسته از محصولاتی گفته میشود که دارای ارزش هنری بسیار اندک بوده، ولی جنبههای مصرفی دارند؛ مانند انواع محصولات حصیری، لباسهای محلی و چاقوسازی.
تئوری تصمیم استراتژیک
تئوری تصمیم استراتژیک (SDT) به نوبه خود بر تحلیل افراد متمرکز است و بر این نکته تاکید دارد که عملکرد سازمانی با عملکرد فرد بهعنوان مدیر مرتبط است. با این حال، چشمانداز SDT اعمال شده برای فعالیتهای صنایعدستی کمیاب است. عمدتاً از چنین نظریههایی برای تأکید بر اهمیت سیاستهای عمومی با هدف همکاری جامعه محلی استفاده میشود. تصمیمگیری استراتژیک با مجموعهای از اقدامات و عوامل پویا همراه است و با شناسایی یک محرک اولیه، یعنی یک مشکل شروع میشود. با تعهد به اقداماتی که در رابطه با محرک اولیه شناسایی شده انجام خواهد شد، پایان مییابد (هایاشی، ۲۰۱۷). یک تصمیم استراتژیک برای یک سازمان شامل تصمیماتی میشود که منابع مورد استفاده در آنها متعهد است. این یک فرآیند بدون ساختار است (باتاجلیا، ۲۰۰۹).
جنبههایی که تصمیمگیری استراتژیک را محدود میکند دانش و منابع است. مرتبط با ریسک، که بخشی جدا نشدنی از هر تصمیم استراتژیک است. ریسک با هزینه فرصت و کنار گذاشتن مسیرهای طی نشده مرتبط است.
طبق گزارش اقتصاد خلاق آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده، صنایعدستی یکی از مهمترین فعالیتهای تولیدکننده سود مالی در صنعت خلاق جهان است. صنایعدستی با بسیج اقتصاد محلی بهعنوان یک محرک قوی کار و درآمد مشخص میشود و امروزه فعالیت در دنیای سرمایهداری و رقابتی شکل گرفته است. در مقابل، فعالیت صنایعدستی عموما بهعنوان یک حوزه فرهنگی در نظر گرفته میشود که در آن شرایط طرد اجتماعی و دستاوردهای اقتصادی کمتر و همچنین کاهش سطح تحصیل و غیررسمی در آن حاکم است. فریمن (۲۰۱۱) در تحقیقات خود مشخص میکند که مشکل در تجاریسازی عمدتاً به این دلیل است که فروش در فروشگاهها و اینترنت مستقیما توسط صنعتگران انجام میشود. این به صنعتگران بستگی دارد که استراتژیهایی برای مدیریت بهتر فعالیت ایجاد کنند و آن را جذابتر، پایدارتر و رقابتیتر کنند.
در این محیط، استراتژیهای همکاری، یک قالب سازمانی که انواع مختلفی از اتحادها را شکل میدهد که بهرهوری، خودانگیختگی و نتایج را هم از نظر مدیریت و هم از نظر بازار ترکیب میکنند، بگنجانید (بورتولاسو و همکاران، ۲۰۱۲).
همکاری بهعنوان یک استراتژی در سراسر جهان مورد مطالعه و اعمال قرار میگیرد. برنر (۲۰۱۸) اشاره میکند که در یک اقتصاد جهانی پویا، با پیشرفتهای روزافزون فنآوری، مدلهای کسبوکار مبتنی بر تعاون ارزش مشترکی برای شرکت، سهامداران آن و جامعه بهعنوان یک کل ایجاد میکنند. استراتژی مدیریت مربوطه اخیرا، مطالعهای در مورد اهمیت استراتژیهای همکاری برای عملکرد بنادر چین انجام دادند. نویسندگان همکاری را به عنوان یک مکانیسم پویا برای توسعه اخیر بخش بندر چین برجسته میکنند و بر نقش دولت چین در توسعه طرحهایی برای تشویق همکاری بندری تأکید میکنند (هو و همکاران، ۲۰۱۸).
همکاری مستلزم توافق و اتحاد است. اشکال پیچیده همکاری برای ارتقای رقابت ضروری است، تعداد کمی از بازیگران دیگر میتوانند با موفقیت به تنهایی ادامه دهند. برای موفقیت، سازمانها باید پیوندهایی را در بالادست و پایین دست، جانبی و افقی ایجاد کنند.
مدیریت پایدار در صنایع دستی
در شرایط حساس کنونی که بخش قابل توجهی از جهان درگیر بحران گسترده تخریب محیط زیست و نابسامانی اقتصادی است، بررسی راهکارهایی برای حمایت از آن دسته از عوامل معنوی و اجتماعی که پشتوانه حیات و سلامت جامعه هستند، ضروری است. در این راستا، حمایت از صنایعدستی در کنار سایر راهکارها اولویت دارد. دست ساختههای هنری و هنرمندان فعال در این عرصه به دلیل ارتباط فعال و هماهنگی که با طبیعت دارند، از اهمیت ویژهای در حیات اجتماعی عصر ما برخوردارند.
به علاوه گسترش فقر در کنار تخریب رو به تزاید منابع، چالش مهم اقتصادی و فرهنگی بسیاری از کشورهای در حال توسعه است. رشد و توسعه اقتصادی و دستیابی به اهداف آن در برنامهریزی و فعالیتهای بسیاری از این کشورها قرار دارد، مانند توجه به افزایش تولید و درآمد ملی، افزایش اشتغالزایی و کاهش نرخ بیکاری، توسعه صادرات و افزایش درآمدهای ارزی و برقراری عدالت اقتصادی و اجتماعی در جامعه. با این وجود توصیه میشود رابطه بین همکاری و استراتژیهای بهبود در مدیریت صنایعدستی و رابطه بین استراتژیهای بازار و مدل مدیریت پایدار و رقابتی بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
در نظریه توسعه پایدار، با توجه به شکست نظریات دیگر و تجربیات حاصل، درک بهتر و عمیقتر از محیط زیست مورد تأکید و توجه فراوان قرار میگیرد. این درک عمیقتر، تنها مردم را در بر نمیگیرد، بلکه مجموعه بدنه تصمیمگیری و سیاستگذاری را نیز شامل میشود. در این نظریه، مردم، جایگاه ویژهای دارند. توسعه پایدار، حاصل فعالیتهای عمدتا بومی و همراه با آگاهی تکتک افراد از موقعیت و وضعیت محیط خواهد بود. پس، نقش و تأثیر مردم و نحوه تفکر و در واقع فرهنگ و درک آنها از مسائل و موضوعهای توسعه و محیط زیست است که باید اساس یک توسعه پایدار قرار گیرد. در بسیاری از کشورها و در اجرای برنامهها و طرحهای توسعه، مردم اغلب در ابتدای امر تماشاگر صرف باقی میمانند. بدین لحاظ، نظریه توسعه پایدار، با توجه به شکست اغلب نظریات متداول توسعه، حضور مستقیم و فعال مردم را شرط اصلی توسعه میداند.
نظریات وارداتی توسعه، علاوه بر طبیعت، فرهنگهای بومی را نیز به شدت مورد تهدید و انهدام قرار دادهاند. زیرا از یک سو اجازه به کار گرفته شدن فرهنگ از بین میرود یا ضعیف میشود که این خود عاملی میشود برای فراموش شدن فرهنگ وعدم امکان تحول به موقع آن. از سوی دیگر، موضوعهای فرهنگی که ریشه در مکانی دیگر دارند جایگزین میشوند که قادر به برقراری ارتباط انسان با محیطش نیستند. انسان که اهم توان او از تعبیر و تفسیر جهان بر اساس فرهنگش است، بدین ترتیب عملا از ارتباط مستقیم و طبیعی با محیط اطرافش باز مانده و نمیتواند رفتار متناسب با آن را نیز اتخاذ کند. ارتباط انسان با محیط، زمانی که فرهنگ نقش طبیعی خود را ندارد، ارتباطی است غیرطبیعی، غیر منطقی و ناپایدار.
در ایران نیز به نظر میرسد که برای رسیدن به توسعه پایدار، پیش از اقدامات خاص و ایجاد امکانات، باید موانعی را که سر راه آن به مرور گذاشته شده است، برداریم. بنابراین، باید فرهنگ و ارزشهایی را که قبلاً داشتهایم و با هجوم نظریههای وارداتی آن را فراموش کرده و کنار گذاشتهایم، دوباره احیا کنیم و در اوضاع و احوال امروزی، راه استفاده از آن را بیابیم. برخورد ناشی از غفلت و ناباوری از توان فرهنگ بومی دنبالهروی از نظریات جهان شمول در امر ایجاد تغییرات در محیط زیست و توسعه آن، وضعیت را در ایران بسیار پیچیده کرده است. اینکه انسان وابسته به طبیعت یا در مقابل آن نیست، بلکه خود جزئی از آن است، همیشه از خصوصیات فرهنگ و نظام فکری ما در ایران بوده است. امری که اینک پس از دهههای متمادی بررسی و آزمون، دوباره بهعنوان امری مسلم و غیر قابل انکار علمی در نظریات توسعه و محیطزیست مطرح شده است.
در کشور ما صنایعدستی یکی از عرصههایی است که به دلیل قابلیتهای ذاتی و تنوعی که دارد، میتواند زمینههای مناسبی برای شکلگیری توسعه پایدار در کشور فراهم آورد. صنایع و رشتههایی که مبتنی بر مهارتهای ذهنی و خلاقیتهای فردی هنرمندان شکل گرفته، به دلیل ماهیت فرهنگی مخاطبان زیادی را به خود جذب میکنند. با اندکی تامل میتوان دریافت که ویژگیهای صنایعدستی ایران قرابت زیادی با مولفهها و اهداف توسعه پایدار داشته و بسیاری از شاخصهای توسعه پایدار را میتوان در کارکردهای آن مشاهده کرد.
استراتژیهای مدیریت و مدل مدیریت پایدار و رقابتی در صنایع دستی
همکاری بین صنعتگران یک استراتژی مرتبط است، زیرا تأثیر مثبتی بر دستاوردهای بازار، فرصتهای تجاریسازی تولید و باز کردن فضاهای جدید برای نمایشگاه و انتشار محصولات صنایعدستی دارد. در عین حال، سرمایهگذاری در استراتژیهای مدیریت صنایعدستی به فروش بیشتر محصولات کمک میکند. بنابراین، حرفهای شدن مدیریت برای گسترش بازار ضروری است. در حالیکه مدیریت را حرفهای میکند، به تحکیم فعالیتها کمک میکند و آن را رقابتیتر و پایدارتر میکند. این نشان میدهد که همکاری استراتژیهای مدیریت صنایعدستی و مدلهای مدیریت پایدار و رقابتی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و میتوان آنها را عوامل راهبردی موفقیت و ماندگاری صنایعدستی در نظر گرفت.
برای خروج صنایعدستی از رکود و انزوا بهنحوی که بتواند همچون گذشته حضور فعال آن در عرصه اقتصادی و زندگی اجتماعی داشته باشد نیازمند راه حل تازهای هستیم تا فاصلهای را که پس از انقلاب صنعتی میان صنایعدستی و بعد مصرفی آن ایجاد شده است، از میان بر دارد. لازم است این راهکارها از ویژگیهای زیر برخوردار باشند:
رویکرد اقتصادی
نوآوری و خلاقیت
تطابق اجتماعی و فرهنگی
نه تنها ارتقا و بهبود تولیدات صنایعدستی مبتنی بر اهداف توسعه پایدار هدفی دست یافتنی است، بلکه برای تحقق و بهرهمندی از نتایج این اهداف امری ضروری است. مسلم است که لازمه این نوع نگرش در حوزه صنایعدستی، اتخاذ رویکرد اقتصادی به مسئله است. اما با توجه به فاصله موجود میان کشورهای در حال توسعه با جریان صنعت و شیوههای تولید در کشورهای پیشرفته، دیگر نمیتوان از نگرشهای سنتی در تولید و عرضه محصولات صنایعدستی بهره برد. با در نظر گرفتن شرایط جوامع پساصنعتی بهخصوص کشورهای در حال توسعه به راهکارهای نوین و خلاقی نیاز است تا بتوانند با استفاده از امکانات و دانش موجود، ظرفیتهای صنایعدستی را به کارگیرند.
از جمله پیشنهادها و راهکارهایی که به رشد و توسعه صنایعدستی کمک میکند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
\t
- اصطلاح صنایعدستی در برخورد اول تداعی بسیار ابتدایی و غیرعلمی را از هنرهای سنتی به ذهن شنونده میرساند و بیشتر مردم تصور میکنند که هدف این رشته آموزش کارهای سنتی دستی متداول از قبیل خیاطی، گلدوزی، بافتنی و گلسازی است. از اینرو میتوان با تبیین رشته دانشگاهی صنایعدستی به هنرهای سنتی آن را دقیقتر و علمیتر کرد و در نتیجه افراد باسواد بیشتری در فرآیند طراحی و برنامهریزی صنایعدستی شرکت کند و انواع صنایعدستی جدید مطابق با شرایط واقعی طراحی کنند. \t
- با توجه به اینکه در صنایعدستی هنر و کاربرد در کنار هم قرار دارند، پیشنهاد میشود سرمایهگذاران و برنامهریزان کشور تمهیدات شغلی برای دانشجویان این رشته فراهم آورند. \t
- شرایط سخت تقاضا، شرایط رقابتی، عوامل تولید توسعهیافته، صنایع وابسته و صنایع پشتیبان از دلایل اصلی توسعه صنعت صنایعدستی هستند. لذا سیاستهای عمومی و رونق اجتماعی دولت بایستی کمکهای لازم از جمله شرایط اجتماعی را برای توسعه پایدار و رقابتی آن فراهم کند. \t
- تولید محصول باید براساس مصرفکنندگان باشد، از اینرو، محصولات صنایعدستی سنتی باید قابلیت میراثفرهنگی سنتی را داشته باشند و نیازهای معنوی و مادی مردم را برآورده کنند. \t
- برای رشد صنایعدستی در خطر انقراض، دولت باید سیاستهای حمایتی اتخاذ کند از جمله میتواند با ایجاد صندوقهای ویژه، تضمین کیفیت زندگی و محیط کاری کارکنان از جنبه اقتصادی، تضمینکننده قوی برای توسعه پایدار صنایعدستی سنتی و تدوین اقدامات حفاظتی دقیق و بسیار عملیاتی با توجه به ویژگیهای صنعتی باشد. \t
- با توجه به اینکه مردم امروزی عموماً فرهنگ سنتی و صنایعدستی را درک نمیکنند، دولت، برنامهریزان و مسئولان باید با رسانهها برای بهبود تبلیغات فرهنگ سنتی و صنایعدستی، افزایش میل خرید مردم، افزایش آگاهی و ابتکار حمایتی مردم، ایجاد یک فضای اجتماعی خوب، بهبود سیستم مدیریت و حفاظت از حقوق مالکیت معنوی صنعتگران سنتی برای گسترش کانالهای فروش بازار صنایعدستی سنتی همکاری کنند. \t
- علاوه بر این، دولت ممکن است به صنعت صنایعدستی سنتی کمک کند تا به محبوبیت بینالمللی دست یابد و در نتیجه بازار جهانی فرهنگ سنتی چین را گسترش دهد. \t
- با توجه به فضای اجتماعی کنونی، دولت و مسئولان باید محتوای آموزش هنر و صنایعدستی را در آموزش ابتدایی و متوسطه افزایش دهند، همچنین همکاری بین صنعت سنتی صنایعدستی و دانشگاهها تقویت شود و استعدادهای نوآورانه با استفاده از منابع دانشگاهی پرورش داده شود. \t
- با توجه به اینکه شرایط تقاضا عامل مهمی برای توسعه قوی و پایدار هر صنعتی است و از آنجایی که مصرفکنندگان بیشترین تأثیر را بر توسعه پایدار یک صنعت دارند، صنعت سنتی فعلی صنایعدستی باید ابتدا مشکل تقاضا را حل کند تا توسعه شکوفا شود. بنابراین، اساسیترین راه برای ارائه حمایت، افزایش قابلیت عملی شدن صنایعدستی و افزایش سرزندگی صنعت صنایعدستی است. \t
- از جایی که زیباییشناسی مردم بهطور مداوم با پیشرفت جامعه تغییر میکند، در حالیکه صنایعدستی سنتی همیشه بهعنوان یک تنوع با مضامین سنتی یکسان باقی میماند. این امر باعث میشود صنعتگران صنایعدستی نتوانند ویژگیهای زیباییشناختی افراد مدرن را برآورده کنند و در نتیجه با مردم طنینانداز شوند. بنابراین بایستی با توسعه بهرهوری، ماهیت صنایعدستی بیشتر برجسته شود. برای ادغام در بازار مدرن، ارزش افزوده محصولات صنایعدستی سنتی مانند ماهیت فرهنگی آنها باید مورد تاکید قرار گیرد، همچنین نقاط ورودی جدید و نقاط ارزشی برای تقاضای مصرف باید برای ارضای تقاضاهای متنوع مصرفکننده فراهم شود.
انتهای پیام/